مت اسیامانا روزی را که تماس گرفته بود به خوبی به یاد می آورد. او 20 سال داشت و در دانشگاه ایالتی سن خوزه دانشجوی سال دوم بود و در رشته علوم تغذیه تحصیل می کرد. مادرش زنگ زد تا به او بفهماند که او را دوست دارد و امیدوار است که بتواند کمک بیشتری به مخارج زندگی اش بکند. مت بلافاصله شغلی پیدا کرد و برای یک سال و نیم بعد، 38 ساعت در هفته در حالی که به طور تمام وقت به مدرسه می رفت و داوطلبانه کار می کرد. اما وقتی وضعیت سلامتی‌اش رو به افول گذاشت و برنامه طاقت‌فرساش بیش از حد شد، مجبور شد به شغل کم‌تنش‌تری روی آورد که دستمزد بسیار کمتری داشت.

درآمد کاهش یافته او به اندازه کافی غذا نمی خورد. او از نظر غذایی ناامن بود: حذف وعده های غذایی، تکیه بر رژیم غذایی محدود، چرت زدن در هنگام گرسنگی. مت که نمی خواست بر استرس وضعیت والدینش بیفزاید، تمام تلاشش را کرد تا حقیقت را پنهان کند و همیشه به مادرش می گفت که حالش خوب است. اما سخت بود - او گفت: "هیچکس نمی خواهد به مادرش دروغ بگوید."

وقتی بودجه ها محدود است، غذا اغلب اولین چیزی است که باید کاهش یابد. آنچه در نهایت اتفاق می افتد این است که شما باید تصمیم بگیرید: "خب، من این کار نیمه وقت را دارم و برای رفتن به کار نیمه وقت خود به بنزین نیاز دارم. آیا من به خواربارفروشی بروم و خواربار فروشی به ارزش $40 بخرم یا $40 بپردازم و در ماشینم بنزین بزنم؟"

مت به عنوان سرپرست تیم آموزش بهداشت همتایان SJSU و کمیته گرسنگی دانشجویی کار می کرد که متوجه شد خودش با غذا مشکل دارد و می تواند از کمک هایی که به سایر دانش آموزان آموزش می دهد بهره مند شود. "من متوجه شدم، "این من هستم." این یک لحظه یادگیری برای من بود - به نوعی من را فروتن کرد.

و برای بسیاری از دانشجویان، مبارزه با ناامنی غذایی فراتر از غذا است. مت می‌گوید: «وقتی به دانشگاه می‌روی، احساس می‌کنی که وارد لیگ دیگری می‌شوی. شما در حال آموزش برای تبدیل شدن به نسل بعدی رهبران هستید. شما در حال آموزش برای حرفه ای شدن هستید. در حالی که در حال گذراندن دانشگاه هستید، احساس می کنید که باید در آن مسیر حرکت کنید. اما زمانی که از نظر غذایی ناامن هستید، این تصویر را در ذهن خود از جایی که باید باشید دارید، اما احساس می کنید که آنجا نیستید. مثل این است که دو مسیر وجود دارد و شما نمی توانید آنها را کاملاً به هم متصل کنید. احساس می‌کنید خانواده‌تان را ناامید می‌کنید.»

کشف اینکه او منبع قابل اعتمادی از غذای رایگان از Second Harvest of Silicon Valley از طریق دره دارد انبار غذا SJSU Spartan تسکین ارائه کرد. "این رهایی از اضطراب این است که به معنای واقعی کلمه نمی توانید یک وعده غذایی برای خود درست کنید که قابل توجه است."

و تماس های تلفنی با مادرش را کمی آسان تر کرد. "لحظه خوشحالی بود که توانستم صادقانه بگویم حالم خوب است و حالم خوب خواهد شد." توانایی متکی به حمایت غذایی رایگان به این معنی بود که مت می توانست بر مدرسه تمرکز کند و مدرک خود را در علوم تغذیه کسب کند.

پنج سال بعد، مت مدیر غذا و تغذیه است خدمات در بیمارستان واشنگتن در فرمونت تیم او به 400 تا 600 بیمار در روز کمک می‌کند تا مواد مغذی مورد نیاز برای بهبودی و سلامتی را دریافت کنند. مت می‌گوید که از تجربیات خود در دوران دانشجویی «در هر شغلی که داشته‌ام» استفاده کرده است.

و او می‌داند که حجم کار باورنکردنی که برای کلاس‌ها، کار داوطلبانه و مشاغل در مدرسه انجام داد، او را به جایگاه امروز رساند. وقتی ما به کالج می‌رویم، فقط به گرفتن مدرک فکر نمی‌کنیم - فقط گرفتن مدرک شما را برای گرفتن نقش آماده نمی‌کند - شما باید مقدار قابل توجهی داوطلبانه انجام دهید یا برای متمایز کردن خود تلاش کنید. فارغ التحصیل و] برو تا کار پیدا کنی. فقط مدرسه رفتن نیست. غذا به دانش آموزان اجازه می دهد تا تمام کارهایی را که باید انجام دهند تا به نقشی که جامعه انتظار دارد انجام دهند. خیلی اساسی است.»

مت مشتاق است مطمئن شود که همه افراد جامعه ما به اندازه کافی غذا بخورند - او اهمیت دریافت دست کمک برای عبور از روزهای سخت را می داند.

او می گوید: «در منطقه خلیج، مشکل بزرگی است که ما با آن روبرو هستیم. تنها راهی که می‌توانیم بر آن غلبه کنیم این است که به عنوان یک جامعه گرد هم بیایم. [داشتن] مشکلی به اندازه عدم دسترسی به غذا، واقعاً چیزی است که باید همه ما را برانگیزد تا بخواهیم با هم برای رسیدگی و حل آن مشکل همکاری کنیم.» 

مت اسیامانا